سر گذارد طفل غم هر شب سر دامان من/این شرر افزا چه می خواهد مگر از جان من
در دل هر بیت دردی را به پیچیده ام/ریشه دارد عشق در هر صفحه دیوان من
جوهر سیال عشقم از درازای زمان/خون گرمم آتش عشق است در شریان من
آسمان شرمنده شد در گریه ی باران خویش/گوی سبقت برده از او دیده ی گریان من
کولی آواره را ماند دل شیدائیم/وای از این آتشفشان،دل نیست در فرمان من
با تمام وسعتش دنیا سرائی کوچک است/مرغ بی بال و پرم شد این قفس زندان من
نظرات شما عزیزان:
تاريخ : یک شنبه 10 / 8 / 1392برچسب:اشعار استاد قاسم فشنگچی(رنج),استاد رنج,اشعار استاد رنج,کتاب ردپای یاد استاد قاسم فشنگچی(رنج),ردپای یاد,
ارسال توسط امین اصلانپور
آخرین مطالب